۱۳۹۱ مرداد ۳, سه‌شنبه

یاد خاطرات ماه های رمضان گذشته

یادم میاد وقتی که بچه بودیم در ماههای رمضان روضه کله گنجیشکی میگرفتیم و با تبصره ها و ماده های اون آشنا میشدیم.
کمی بزرگتر شدیم و به سن تکلیف رسیدیم ماه رمضان مثل الان در فصل تابستون بود و اوایل انقلاب و شور و حال سن بلوغ و افکار انقلابی و ماه رمضان از یک طرف و از طرفی ساعات طولانی روز و فصل گرما و میوه های خوشمزه  و خانواده پرجمعیت از طرفی دیگه چه خاطراتی رو که بوجود نمی آورد.زمزمه های دعاهای سحری که از رادیو پخش میشد و تدارک سفره های رنگین سحری چقدر لذت بخش بود مخصوصا بیدار کردن اعضا خانواده برای سحری و سنگین و سبک بودن خواب بعضی از افراد خانواده موضوعات جدیدی بود که باهاشون آشنا میشدیم.وقتی یکی صبح بیدار میشد و میدید که سحری رو از دست داده ناراحت میشد و از بقیه قول میگرفت که به هر قیمتی شده فردا باید بیدارم کنی و چه ماجراهایی که رخ میداد....
از میهمانی رفتن به خونه بزرگترهای فامیل بگم.سفره های رنگین از انواع خوردنیهای خوشمزه با تنوع و روشهای پذیرایی خاص خودشان، انواع پیش غذاها و دسرها و غذاهای اصلی و حلوا و زولبیا و بامیه و مرباهای خانگی و .... چی بگم که هر چه بگویم کم گفتم.در واقع یک مسابقه رسمی بین خانم های خانه دار بود.روزهایی هم که خونه ی خودمون بودیم خرید نون تازه با چند ساعت صف و صداهای دعاهای ربنای استاد شجریان قبل از افطار و خوردن این همه نعمت بعد از اذان مشهور موذن زاده عالمی داشت.
تازه بعد از افطار تمامی تفرجگاهها و سر کوچه ها و قهوه خونه ها تا خود سحر مملو از جمعیت بود و مردم چه با شور و حال حضور داشتند.
متاسفانه بعد از یک مدت پدربزرگ ها و مادر بزرگ ها پیر شدند و به رحمت خدا رفتند.پدر و مادر های خودمون عروس و داماد دار شدند و نوه ها دور و برشونو گرفتند و از تعداد میهمانی های بیرون از خونه کاسته شد.چند سالی هم به همین روال گذشت و هر سال از تعداد میهمانیهای ماه رمضان و هم تعداد روضه دارهای سر سفره کم میشد.(البته نمیخوام علتها رو بررسی کنم) تا اینکه همه بچه ها رفتند سر خونه و زندگیشون و این چرخه مثل قدیما تکرار نشد چرا که خانواده ها کم جمعیت شدند و خونه ها هم آپارتمانی و کسی میخواست همه رو دعوت کنه اوضاع مهمونی از کنترل خارج میشد و اگر میخواست یکی یکی دعوت کنه باید مدام میهمانداری کنه و اونهم به دلایلی نمیشد تا اینکه یواش یواش برگزاری میهمانی افطاری در سالنها و تالارهای رستورانها آغاز شد و چند سالی هم به این صورت ادامه داشت و در آخر اگر قبل از ماه رمضان سالن رو رزرو نمیکردی که نمیتونستی مهمونی بدی.....
خلاصه بگم که وضعیت خیلی عوض شده و دیگه با مرغ کیلویی .... تومن و درآمدهای اینجوری دیگه حال و هوایی برای هیچ چیز نمونده بجز خاطرات ، در زیر چند تا لینک از یوتوب را برای تجدید خاطرات میگذارم.
بقولی میگن :مردم به دو طبقه تقسیم شدن زیر خط مرغ و بالای خط مرغ!


ربنای استاد شجریان

۱۳۹۱ تیر ۲۱, چهارشنبه

موزه آثار هنری استاد بهتونی

موزه آثار استاد بهتونی  در شهر تبریز در کنار مقبره الشعرا ( آرامگاه شاعرها ) و حرم سید حمزه قرار دارد.
این نمایشگاه موزه توسط استاد بهتونی ایجاد شده و استاد تقریبا همه چیز در طبیعت از جمله گل ، میوه و انواع غذاها را ایجاد کرده است.
وی پیمانکار ساختمانی بوده و یک مغازه سوپر مارکت داشت و اولین کار خود را با درست کردن یک هندوانه شروع کرده است.
در فیلم کوتاه زیر از زبان خود استاد داستان شروع فعالیت هنری ایشان را بشنوید.


درباره یک نویسنده تاثیر گذار


پائولو کوئلیو، یکی  از پرخواننده ‌ترین ‌، و تاثیرگذارترین ‌نویسندگان  امروز است‌.
پائولو کوئلیو که کتاب هایش از پر فروش ترین کتاب های بیست سال گذشته در تمام جهان بوده است، از پدیده های پایان قرن بیستم به شمار می‌رود.
برخی‌ او را کیمیاگر واژه‌ها می‌دانند و برخی‌ دیگر، پدیده‌ای‌ عامه‌پسند. اما درهر حال‌، کوئلیو یکی‌ از تاثیرگذارترین‌ نویسندگان‌ قرن‌ حاضر است‌. خوانندگان‌ بی‌شمار او از 150 کشور، فارغ‌ ازفرهنگ‌ و اعتقادات‌ خود، اورا نویسنده‌ی‌ مرجع‌ دوران‌ ما کرده‌اند. کتاب‌های‌ اوبه‌ 56 زبان‌ ترجمه‌ شده‌اند و جدای‌ ازآن‌ که‌ همواره‌ در فهرست‌ کتاب‌های‌ پرفروش‌ بوده‌اند، درتمام‌  ط‌ول‌ دوران‌ ظ‌هور او، مورد بحث‌ و جدل‌ اجتماعی‌ و فرهنگی‌ قرار داشته‌اند.
افکار، فلسفه‌ و موضوعات‌ مط‌رح‌ شده‌ درآثار او، بر ذهن‌ میلیون‌ها خواننده‌ای‌ تاثیر گذاشته‌ است‌ که‌ به‌ دنبال‌ یافتن‌ راه‌ خویش‌، و روش‌های‌ تازه‌ برای‌ درک‌ جهان‌ هستند.
سایت http://www.paulocoelho.ir/Default.aspx وب سایت رسمی وی به زبان فارسی میباشد برای خواندن زندگینامه و آثار او به این سایت مراجعه نمایید.
و آدرس http://paulocoelhoblog.com/ وبلاگ نویسنده میباشد.